بیا باهم این نوروز عیدی واقعی بسازیم
بوی نوروز، بوی کودکی های رنگی است، بوی بنفشه و ماهی و سبزه و آیینه است. بوی بازی و عیدی و دیده بوسی، بوی باران و نم و خاک و شکوفه …قدری به عقب برگرد.یادت هست؟ از اول اسفند، روزشماری و حتی دقیقه شماری تا نوروز را ؟ …. یادت هست؟ بال خیال را که در آسمان نوروز، پر می زد؟ …یادت هست؟ خنده های بی بهانه ی بهاری را؟ تو یادت هست و ما هم خوب یادمان هست. بزرگ شده ایم و درگیر کتاب و دفتر و امتحان شده ایم. اما شیرینی آن روزها، هنوز روی زبانمان هست.
ولی تا حالا فکر کرده ای چرا آن سال ها، عید نوروز این همه رنگ و جلا داشت؟ پاسخش معلوم است. در آن روز ها آرام و بی دغدغه بودیم .استرس نداشتیم. به بزرگ تر ها ایمان داشتیم و خود را در آغوش فردا رها کرده بودیم. می دانستیم که طبق برنامه ی پدر و مادرمان ، قرار است به جاهای خیلی خوبی برسیم
خبر خوب این است که ما میخواهیم نوروز زیبا را برایت زنده کنیم. برنامه ریزی کرده ایم و مسیر را مشخص کرده ایم.خوشحال می شویم تو هم با ما بیایی. ایمان داشته باش و در این جاده، دستت را به دست راه بلدها بده
…می دانی؟ عید یعنی روزی که خودت را پیشرفتبدهی. روزی که روی برنامه عمل کنی. کارهای خوب کنی و از کارهایی که تو را از هدفت و از خودت دور می کند، خودداری کنی
بیا باهم ، این نوروز ، عید واقعی بسازیم